قبل ننوشتن سه روزم
یادت میاد یه مدت چون هی اتوماتیک یکی سر زد
گفتم نمی نویسم
همون باری که رفته بودم کفشم ا عوض کنم
رنگ کنارش فرق می کرد
یادت هست
گفتم رفتم مغازه کلمبیا از بیست دلاری که کارت تخفیف داده بودند استفاده کنم
کاپشین م کلمبیا بود
زیریش کلمبیا بود
و همون ژاکت که سال های اول عاشقی مون
با تو خریدم ا پوشیده بودم
آره نفسی م تو نبودی ولی لبریز عشقت که بودم
فروشنده ی کلمبیا گفت ای لایک یور ژاگت
می خواستم بگم
این ژاگت و نفس م برام گرفته
چقدر لبریز شدم از یادت بعد از اینکه رفتم از مغازه بیرون
#علی
12/14/2018
#علی
#نی نی ......
برچسب : نویسنده : lovelyangel2 بازدید : 99